قرآن در اشعار حافظ، مولوی و سعدی
به نام او که هرچه داریم از اوست
پبیشگفتار:
قرآن؛ کتاب آسمانی ما همواره مورد نظر و توجه ادیبان و شاعران ایرانی در طی قرون مختلف بوده است و الهامات آن در اشعارشان نمودی خاص دارد، و طبعاً کلامشان را جانی تازه بخشیده و سیرینی و حلاوتی به آن داده است تا هر خواننده ای از مطالعه آن لذت ببرد و به آن نکات حکمی در این قالب زیبا پی ببرد.
تحقیق حاضر هر جند تحقیق جامعی نیست ولی به اندازه بضاعت و توان خود تلاش نموده ام تا از بین آثار شاعران برجسته ایرانی آثار سه شاعر معروف؛ حافظ، مولوی و سعدی را بررسی نمایم. از دیوان خواجه حافظ کلیه اشعار بررسی شد. ولی از مولانای بلخی به دیوان مثنوی معنوی و از سعدی شیرین گفتار به گلستان پر گلشن(وجایگذاری نثر مسجع بجای شعر) اکتفا نموده ام.
امید است مورد توجه دست اندرکاران محترم این سمینار قرار گیرد.
«تا قبول افتد وچه در نظر آید»
در پایان از کلیه کسانی که چنین فعالیتهای فرهنگی را برگزار می نمایند تا زمینه ای برای مطالعه بیشتر دانشجویان فراهم آید، کمال تشکر را دارم.
«ومن ا... التوفیق»
حافظ و قرآن:
مقدمه:
شمس الدین محمد حافظ یکه تاز خردپروران عظیم الشأن و قافله سالار سخن گوی و شرف آموزی و سعادت اندوزی بوده و در اوایل قرن هشتم در شیراز متولد شد.
ذوق و شوق فطری او بوسیله بیانات لطیفه اش که هر شنونده ای راروح نوینی می بخشد و افکار عقلا را به جنبش و حرکت در می آورد چنان بر تعقل و تدبر تسلط پیدا کرده است که گویی محیز افکار را به حیطه تصرف گفتار خویش درآورده و کشف حقایق و حل رموز بدین وسیله میسر می گردد و در این مرحله است که خواجه را لسان الغیب نامیده اند.
حافظ قرآن را زیاد مطالعه می کرده و آن را حفظ داشته و تخلصش مشعر بر آن است. او به ذوق لطیف که داشت تعالیم حکمت را با آیات قرآنی تألیف می نمود. چنانکه بعضی از ابیات از غزلهایش حاوی آیات یک سوره بوده و یا مربوط به یک آیه و یا آیات مختلف از سور مختلف بوده و بعضی ابیات دیگر که یک مصرع مربوط به آیه یا آیات مختلف از سور مختلفه است و مصرع دیگر آن نیز مربوط به آیات سور دیگر می باشد.(که در اینجا جهت ایجاز کلام از ذکر برخی از این موارد صرف نظر کرده ام)
ابیات
1- عیشم مدام است از لعل دلخواه کارم به کام است الحمدا...
1 الفاتحه:«الحمدلله رب العالمین»
2-دام سختست مگر یار شود لطف خدا ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش آدم صفت از روضه رضوان بدرآیی
جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد مارا چگونه زیبد دعوی بیگناهی
خال مشکین که بدان عارض گندم گونست سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند آدم بهشت روضه دارالسلام را
35بقره:«وقلنا یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة و کلا منها رغداً حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین»
3- صبر کن حافظ به سختی روز و شب عاقبت روزی بیابی کام را
148بقره:«یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوة ان ا... مع الصابرین»
ایضاً:48انفال و 67انفال